September 6, 2010

Of FriendSheep

.
.
.
از الف لام میم که بگذریم، پرمغزترین آیه‌ی قرآن همین لم یلد و لم یولده که تفسیر دقیقش می‌شه نه آویزان می‌شوم به کسی، و نه اجازه می‌دهم کسی به من آویزان شود.
.
خیلیا بلد نیستن از تنهایی‌شون لذت ببرن و همیشه ترس از تنها موندن رو به دوش می‌کشن. حتی وقتی تنها نیستن هم به هر حشیشی متشبّث می‌شن که نکنه یه وقت. این‌ها نه که بیمار باشن، صرفن زندگی رقت‌آوری دارن که بدون حضور «دیگری» براشون تبدیل به جهنم/یلخ می‌شه.
.
احتمالن همین آدم‌ها، پایه‌گذار یا حداقل اسپانسر تئوری سخیف «رفاقت» -و نه دوستی- و رفیق‌بازی هستن. آدم‌هایی مثل مسعود کیمیایی هم پیدا می‌شن که بیآن و به این رفتار عصر حجری اسانس تقدس بزنن. که رفاقت رو آیینی بدونی که باید تا پای مرگ بهش پابند بود. کسی که تنها موندن براش بیهودگیه، عاشق همچین تئوری‌ای می‌شه.
.
آدمیزاد سلف-‌سافی‌شنته. خودکفا. همینه که رابینسون کروزو دوام میآره. همینه که آدم توانایی خودارضایی هم داره. همینه که همه‌ی کس و کارت هم که تو زلزله بمیرن، زندگی‌ت ادامه پیدا می‌کنه و در نهایت فراموش می‌کنی، اگه بی‌دلیل مقاومت نکنی البته.
.
از اون طرف، اگه یه دونه بچه‌میکروب رو ول کنی تو هوای آزاد، زنده می‌مونه. عین آدم زندگی‌ش رو می‌کنه و به موقع‌ش تقسیم سلولی می‌کنه و از تنهایی در می‌آد. شاید نوزاد انسان تنها موجودی باشه که اگه تنها بمونه امکان زنده موندنش صفره. صفر مطلق. کسی که تنهایی براش بوی مرگ داره، یک قسمتی از وجودش در مرحله‌ی نوزادی متوقف شده
.
توی مهمونی‌ها زیاد می‌بینیم که همه در حال هرّ و کرّن و یکی که از جمع جدا مونده و حرفی نداره بزنه، چشماش رو می‌بنده و دستش رومی‌ذاره رو شقیقه‌ش و هی فشار می‌ده. ازش می‌پرسی چته. می‌گه کدئین داری؟ سرم بدجوری درد می‌کنه، داره می‌تّرکه. قرص رو بده، ولی حواس‌ت باشه بعدش به این آدم محل سگ هم نذاری. چون داره تنهایی‌ش رو در قالب یه سردرد ترحم‌برانگیز بهت می‌فروشه.
.
باز اگه یکی هست دور و برت که بیشتر از حدی که نیاز داری بهت کمک می‌کنه و بیشتر از اونی که دل‌ت می‌خواد بهت زنگ می‌زنه، و تا می‌گی وای نمی‌دونم جریان فلان چیز چیه، می‌ره برات تو گوگل سرچ می‌کنه و تهش رو در میآره و تا می‌گی می‌خوام یه چیزی بخرم، میآد هزار مدلش رو با قیمت مربوطه برات ردیف می‌کنه، حواس‌ت باشه که فرار کنی. این آدم دنبال رفاقته. میخواد «رفیق»ت بشه. با یه کشش چندش‌آور روی ف.
.
دلیل اینکه وبلاگ گیس‌طلا رو دوست دارم در درجه‌ی اول بامزه بودن‌ش نیست. دلیلش اینه که بر اساس نوشته‌های وبلاگ، این آدم تنهاس، و داره از تنهایی‌ش لذت می‌بره و زندگی رو به خودش زهرمار نمی‌کنه. تا میکروفون دستمه این رو هم بگم که در نزد اولوالالباب هیچ امری نکوهیده‌تر از گزارش رفتار شیرینکارانه‌ی پدر و مادر، به قصد خنداندن تماشاچیان، وجود ندارد.
.
.
.

7 comments:

  1. چه جالب.من یه چیزی دیروز نوشته بودم که تقریبا همینه که گفتی . ولی در واقع واقعیتش همونه که گفتم .ولی هنوز توی وبلاگ نزده بودمش .چون به نظرم انتهاش باید پخته تر میشد ولی الان دیگه پستش کردم که بعدا بهم برچسب کپی کردن نزنند .شایدم خیلی ها فکر کنند فقط تشابه سوژه است . ولی من اینو واسه خاطر تو و اونایی گفتم که ممکنه مثل اون خیلی ها فکر نکنند.

    ReplyDelete
  2. جالبه ولی یه روایتی هست که میگن امام حسن مجتبی علیه السلام در زمان مرگشون فرمودند از دو چیز هراس دارم یکی روبرو شدن با مرگ و عذاب پروردگار و دیگری دوری از دوستان. البته حرف شما رو رد نمی کنم بالاخره همه مثل هم نیستند و همین تفاوت ها زندگی رو جذاب و قابل تحمل می کنه

    ReplyDelete
  3. ممنون از توجهی که به وبلاگ من داشتید

    ReplyDelete
  4. اعتراف میکنم که دو روز پیش که این پست رو خوندم "از الف لام میم که بگذریم" رو اینجوری گرفتم که: طفلک قرآن که بیشتر عصبانیه باز بهترینش همین الف لام میمه که حداقل چیزی نمیگه. خوب این دوتا خیلی هم فرقی ندارند. چه پیرو الم باشی خودبخود آویزون نمی شی چه لم یلدی باشی کاری بهتر از لم نداری. اصلا مگه ما جز این آویزون نمیشیم و آویز نمیپذیریم که به لممون برسیم.البته به لحاظ ظاهری این که دوتا لم داره ممکنه جای یه لم رو بگیره ولی الف لام میم خودمونی تر و اسرار آمیز تره. امام حسن مشتبی هم بالاخره یا قران رو قبول داره یا امامتش زیر سواله.

    ReplyDelete
  5. ياد اين شعر معروف جامی افتادم:
    خر گم‌شده را بخواند که ای يار
    اينک خر تو بيار افسار

    ReplyDelete
  6. انسان آرزو می کرد تنها باشد ! اگر می دانست که خدا از تنهایی خود غمگین نیست ! هر چند خدا مرده ! به عبارتی چیز گفتم ! چرت ! فقط یک گوزیده ی مغزی مزخرف بود !

    ReplyDelete