.
.
.
.
اعتراف میکنم که گاهی به کیف مادرم دستبرد میزدم و یک سکهی پنج تومنی کش میرفتم. اما دوست دارم پیش از آنکه برای قطع انگشتانم خیز بردارید، دلایلم را بشنوید. پولتوجیبی اندک من در همان هفتهی اول ماه تمام میشد. ما تمام بعد از ظهرهای سوزان تابستان را توی کوچه فوتبال بازی میکردیم. روال کار به اینصورت بود که از یکجایی شروع میکردیم و بعد که صاحبخونههای بغل صداشون در میومد، دروازهها رو یه سی-چل متری دورتر میبردیم. ناگفته نماند که من چون ریزنقش نبودم سختم بود دریبل بزنم، ولی شوتهای محکمی میزدم که همه از اینکه به تخمشان بخورد هراس داشتند. قبل از برنامه کودک ساعت پنج، خیس عرق و بوگندو، در حالیکه شاشمون هم رو شورتمون نم پس داده بود بس که نگهش داشته بودیم، میدوییدیم سمت مغازه. همه پنج تومن پول توجیبی داشتن. انتظار نداشتین که من عین گاو برم خونه که؟ جشن بعد از بازی با کیک و نوشابه به راه بود، مهمتر از خود بازی. نوشابهی خنک بیس پن زار بود -گرمش دو تومن- یه کیک هم دو تومن. پن زارش برمیگشت تو کیف مادرم، از لحاظ عذاب وجدان. گاهی هم برنامه بستنی یخی پونزه زاری بود و دو تومن تخمه آفتابگردون تو قیف کاغذی اطلاعات. پونزه زار باقیش پسانداز میشد..
.
.
.
ساعت سه صبحه و جان تو مغزم کاکرد لازم برای کامنتگذاری رو نداره. عجالتا اینو داشته باش تا روبراه شم
ReplyDeletewelcome baaaaaaaaaack osmosiiiiiiiiiiiiis >>:D<<
اوهع اوضاع دماغی از اونچه فکر میکردم خرابتره. اگه خودت از روی درجهی لزجبازی نفهمیدی، احتراما گیوت میوت میباشم. فقط با آیدی مایدی جدیدمدید و ازین صوبتا
ReplyDeleteعالیجاه ازموسیث
ReplyDeleteچه خوشحالم که باز میخونم ازت. اینجور زیستنو بازگفتن جسارتی میخواد که هنوز دورم ازش.
عالی ست که برگشتی دوباره.
ReplyDeleteشما مگر چقدر از من مسن تری که نوشابه بیس پن زار بوده؟ موقع ما پنج تومن بود
حاجموسیس قهرمان، بازگشت ظفرمندانه و غرورآفرین و کسب مقام چهلوهشتمتان در رقابتهای اسکی روی چمن جام شهدای ملایر رو صمیمانه تبریک میگوییم.
ReplyDelete[از طرف جمعی از دوستان گرسنه]ـ
کو پس اولدورم بولدورمت که دوره لودگی تموم شد و پا به دوره مدرنیته میگذاریم و لیسانس و اینا؟ بابا همونی، فقط پیکان جوانان گوجه ای رو اینجا پارک کردی دیگه. نمونشم کل تعابیر این پستت. فکر کردی که ما نشستیم اینجا می گیم این آزموسیس چقدر آقا شده، مرد شده تو این یه سال دیگه تستاسترون میرینه؟
ReplyDeleteنه عزیز همون گلی که بودی موندی
پ.ن1: یه سرچی بکنم ببینم اصلا وقتی اولین سری نوشابه تو ایران عرضه شد و بعدش به تقاضا پیوند خورد دو تومن بوده؟
پ.ن2: آقای دانیال جعفری خیلی باحال گفت: شما مگر چقدر از من مسن تری .... آقا خیلی حرفه ها. من که مسنم شما چقدر از من مسن تری که ... واقعا چشاتون خوب کیبوردو میبینه ها ماشالا با این سنتون چه روحیه ای دارید. ماشالا. اصلا فکرشو نمیکردم تو این سن و سال کسی اونم از اون ورا وبلاگ نویسی کنه.
آقای جعفری اگه شما سنتونو اعلام کنید و بفرمایید در چند سالگی نوشابه غیر خانواده 5 تومن بوده ما به خیلی حقایق پی میبریم
پ.ن3: این قسمت عدم ریز نقش بودن و صاحب شوتهای روبرتو کارلوسی کلا تصور فیزیکی تو، تو ذهنم فرو ریخت.
پ.ن4: ببخشید. الان دیگه بس میکنم سیم پلوپزو نکن فقط ذوق زده شده بودم که دوباره اومدی و غبل مرگ صهراب آمدی.